کد مطلب:75509 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:302

تاریخ و سیاست











تاریخ و سیاست با یكدیگر بگونه ای تلفیق شده اند كه از یكدیگر تجزیه و تفكیك ناپذیرند.

كاربرد سیاسی تاریخ از آنچنان درجه و اعتباری بالا بر خوردار است كه در دنیای معاصر، مكاتب تاریخی پا به عرصه ی اندیشه ی بشر گذاشت و با استناد به تقسیم بندیهای گوناگون تاریخی، تفكرات مختلف فلسفی به ظهور رسید. ازآنجا كه دروس مختلف تاریخ، اعم از عبرتها، مشابهت ها، سنت ها، همه و همه می توانند در كار سیاستمداران اثر كلی بگذارند، بسیاری كاربرد تاریخ را از این زاویه نگریسته و آن را آلت و ابزار كار سیاستمداران دانسته اند. (در گفتارهای قبل آمد كه چگونه این علم بر

[صفحه 74]

جهان بینی، عرفان و اخلاق و... می تواند اثرات والائی داشته باشد) استعمارگران از علم تاریخ (همچون علوم دیگر) برای تغییر فرهنگ ملتها و استثمار آنها سودها جسته اند.

بازیچه ی دست سیاستمداران حیله گر قرار گرفتن علم تاریخ، یكی دیگر از علل بدبینی نسبت به آن است كه بطور ظریف بوجود آمده است.

ما می دانیم كه مفاهیم انسانی (نظیر سیاست) اگر چه برای همه در لفظ مشتركند ولی در نگرش و تفسیر تفاوت اساسی دارند. نباید اینگونه سوء استفاده ها و سودجوئیهای ناجوانمردانه از قداست و ارزش واقعی این مقوله های شریف بكاهند.

چنانچه گفته شد برای آنكه بتوان از تاریخ استفاده انسانی نمود باید نظام ارزشی آن را اصلاح كرد.

مسلم است كه اگر با نظام ارزشی كاپیتالیسم (سرمایه داری غرب) كه برای چپاول ملتها تاریخ می خواند (و تدریس می نماید) و یا بر اساس ارزشهای بلوك شرق كه برای تثبیت ایده ی ماتریالیسم، تاریخ تدوین كرده و می كند- بسراغ این علم برویم، كاربرد آن جز شناور گشتن در سیاست های آنان نخواهد بود. ولی ما بدنبال سیاستی هستیم كه مورد قبول علی علیه السلام است. بنابراین باید بگونه ای تاریخ خواند كه نتیجه ی آن رشد اندیشه ی سیاسی اسلام باشد و یا تاریخ را در جهت اجرای سیاستهای اسلامی به كار گیریم تا محتوای الهی خود را باز یابد.

تاریخ به عنوان «یك ضرورت حكومتی»، «الگوی تاریخی داشتن حاكمین اسلامی»، «تجربیات تاریخی ضرورت رهبری»، «تاریخ چراغ آینده ی حكومتها»، «گذشته ملاك ارزیابی ها» بعض عناوینی است كه می توان در این جا از آن سخن گفت:

[صفحه 75]


صفحه 74، 75.